خلاصه داستان : فرزانه یک دختر جاهطلب و پر از آرزوهای دور و دراز است که عاشق یک جوان ساده و جاهل مسلک به نام مالک میشود. مالک بهطور اتفاقی با یک گروه انقلابی آشنا میشود و با آنها همکاری میکند. در همین زمان جوان دیگری به نام نادر که ظاهراً صاحب یک شیرینیفروشی است اما در اصل یک عنصر امنیتی و وابسته به ساواک است وارد این محل میشود و به فرزانه دل میبندد …
ثبت دیدگاه
برای ثبت دیدگاه به حساب کاربری خود وارد شوید
ورود به حساب